سلام من خواب دیدم یه شب با خانواده ام رفتیم خونه ی یکی ازهمسایه هامون پسرش که مارودیدخیلی خوشحال شد وروبه روی من نشسته بود و با لبخند به من نگاه میکرد منم موذب شدم بلند شدم که بروم وبا خودم یک ظرف روغن وکمی مویژبرداشتم سپس بیرون اومدم درضمن دردنیای واقعیت نیز همیشه چشمش رومنه ولی من خیلی توجه نمیکنم ممنون میشم تعبیرش روبگید
سلام من خواب دیدم یه شب با خانواده ام رفتیم خونه ی یکی ازهمسایه هامون پسرش که مارودیدخیلی خوشحال شد وروبه روی من نشسته بود و با لبخند به من نگاه میکرد منم موذب شدم بلند شدم که بروم وبا خودم یک ظرف روغن وکمی مویژبرداشتم سپس بیرون اومدم درضمن دردنیای واقعیت نیز همیشه چشمش رومنه ولی من خیلی توجه نمیکنم ممنون میشم تعبیرش روبگید