برخلاف آنچه بسیاری از مردم و والدین فکر می کنند، پیوند عاطفی میان کودک با مادر در سه سال اول تولد خصوصاً ۳ تا ۱۲ ماهگی تاثیر پایدار و ثابتی بر باقی عمر کودک می گذارد و آنچه قبل از این در حیطه مادر بود، از کنترل و مدیریت او خارج شده و تمامی جوانب زندگی و شخصیتی فرد (همان کودک دیروز) را در بر می گیرد. این الگو (الگوی رابطه عاطفی مادر و کودک) بر احساسات، رفتار، ادراک، و تفکر فرد غلبه کرده و همچون ترازو و عینکی برای فرد عمل می کند تا شخص به واسطه آن رابطه خود را با دنیای پیرامونش تجربه و ارزیابی کند. همین الگو یعنی (الگوی رابطه عاطفی میان کودک و مادر) که در خردسالی (۱۲ تا ۳ ماهگی) شکل گرفته است، سبب به وجود آمدن الگوی عاطفی افراد در بزرگسالی می شود و سرنوشت عاطفی و اجتماعی افراد را تعیین می کند. به همین دلیل روانشناسان افراد را از نظر الگوی عاطفی به چهار گروه اصلی زیر تقسیم می کنند:

۱- تیپ مطمئن و امن

چنین فردی همان کسی است که می تواند عشق واقعی و اصیل را تجربه کند، زیرا به خود و دیگران و پایداری رابطه اش با دیگران اعتقاد و اعتماد دارد. از احساسات خود مطلع است و می تواند بیشتر احساسات دیگران را نیز درک کند. مهربان و شفیق و مراقب است و توانایی درک، تحمل و پذیرش تفاوت ها را دارد. چنین فردی از نزدیک شدن به دیگران و برقراری روابط نزدیک نه تنها نمی ترسد و نگران نیست، بلکه رضایتمند و خشنود است. شخصی که از الگوی عاطفی مطمئن و امن برخودار است، در عین استقلال فردی، از اتکا به دیگران خشنود و راضی است و در مشکلات و سختی ها، فردی قابل اعتماد و حمایت گر است. چنین فردی وفادار و متعهد است. سازگار و سازش کار است و اصولاً فردی مثبت اندیش و خوش بین است. افرادی که الگوی عاطفی امن دارند، هر چند از دوری محبوب ناخشنود می شوند، اما بدون او هم روال عادی زندگی شان را ادامه می دهند و می توانند خوشحال و آرام باشند و دقیقاً به دلیل همین خصوصیت از این که محبوب بدون حضور آنها شاد و خوشحال باشد نیز ناراحت نمی شوند. افرادی که دارای چنین الگوی عاطفی هستند به هیچ وجه خودخواه و حسود نیستند و افرادی خلاق، نوآور و مولد محسوب می شوند، چنین افرادی فرد ایده آل و آرمانی برای ازدواج محسوب می شوند.

۲- تیپ عزلت طلب یا دوری گزین

معضل و مشکل اصلی چنین افرادی، مسئله اعتماد است. زیرا این افراد در کل نسبت به دیگران و رابطه خود شکاک و بدبین هستند و در ضمیر ناخودآگاه شان (حافظه تلویحی)،‌ افراد و روابط را غیر قابل اعتماد می دانند، مگر اینکه خلافش ثابت شود (درست برعکس تیپ عاطفی امن). به همین دلیل از نزدیک شدن و برقراری ارتباط صمیمانه و آشکارسازی خود بسیار گریزان هستند و حتی خود را از چنین ارتباط هایی بی نیاز می دانند، این ویژگی سبب می شود که آنها از دوری و جدا شدن طرف مقابل ظاهراً به هم نریزند، اما واقعیت این است که این افراد ناراحتی خود را درون خود پنهان می کنند. افرادی که از تیپ عاطفی دوری گزین برخوردارند، برای مقابله با احساس تنهایی درونی خود بیشتر به خودشان متکی می شوند و به همین دلیل غالباً افرادی خونسرد بی تفاوت و بی خیال، جاه طلب، بلند پرواز، خودجوش و بیشتر موفق هستند. آنها به دلیل سرکوب احساسات خود در مواقع بحرانی، منطقی عمل کرده و معمولاً از ورود به کشمکش و تنازع خودداری می کنند و غالباً رفتاری تحقیرآمیز و انفعالی ـ تهاجمی از خود نشان می دهند.

پیوند عاطفی ناامن دوری گزین، در دوران کودکی اصلی ترین دلیل ایجاد چنین الگوی عاطفی است، اما علاوه بر آن علل دیگری مثل افسردگی، وقایع و حوادث ناگوار PISD و سابقه شکست ارتباطی و حتی برخی از اختلالات شخصیتی نیز می تواند سبب پیدایش چنین الگوی ارتباطی عاطفی در فرد شود. نکته جالب توجه در این افراد آن است که بسیاری از این گروه به طور ناخودآگاه بیشتر به سمت افراد مسئله دار و مشکوک گرایش پیدا می کنند تا تاییدی بر الگوی اعتمادی درونی خود به دست آورند.

۳- تیپ مهرطلب یا پریشان

افراد این تیپ عاطفی تمایل زیادی به برقراری ارتباط نزدیک و صمیمانه دارند، ولی به دلیل شک غیر قابل رفع، همواره ترس و نگرانی از طردشدگی و رها شدن تمام وجود آنها را چنان در بر می گیرد که مجبور می شوند برای رفع آن دائماً به دنبال اطمینان یافتن و تایید گرفتن از طرف مقابل باشند، به همین دلیل شدیداً گوش به زنگ و خرده بین بوده و محبت و توجه را گدایی می کنند. افراد این تیپ شخصیتی تشنه تایید، تعریف، تمجید و توجه هستند و حسادت شدید (ترس از دست دادن جفت) از ویژگی های بارز و مشخص چنین افرادی است. همچنین این افراد بیشتر کنترل کننده، شکاک، خرده گیر، انتقادگر و جروبحث کننده هستند و به اصطلاح به همه چیز گیر می دهند. نکته جالب توجه در مورد افرادی که این تیپ عاطفی را دارند آن است که ترس از رهاشدگی که می تواند در این افراد به شکل ترس از خیانت، بی وفایی و یا مایوس شدن از جفت بروز پیدا کند، ممکن است سبب شود این افراد خود پیشگام خیانت شوند. تحقیقات و آمارها نیز نشان می دهد احتمال بی وفایی و عدم تعهد این افراد خصوصاً در ارتباط با افرادی که الگوی عاطفی شان عزت طلب است، بیش از سایر گروه هاست.

۴- تیپ به هم ریخته، سردرگم بین عشق و نفرت

افراد این الگوی عاطفی اکثراً سابقه کودک آزاری یا از دست دادن پدر و مادر را در درون کودکی تجربه کرده اند، به همین دلیل در آنها نوعی گسستگی احساسات و افکار وجود دارد. آنها خود را بسیار ناقص و فاقد ارزش دوست داشتن می پندارند. پیش زمینه ذهنی آنها در مورد خودشان یا «نقش قربانین است یا «طلبکار»!

این افراد با وجود تمایل به ارتباط، از نزدیک شدن و برقراری ارتباط صمیمانه می ترسند. بیشتر خودخواه یا خودشیفته، کنترل کننده، متوقع، ضد اجتماعی، پرخاشگر، بی توجه به قوانین و مقررات، فاقد احساس همدردی و پشیمانی و قدرت سازش هستند و به دلیل عدم پذیرش مسئولیت، مستعد انواع ناهنجاری های رفتاری هستند.

با توجه به الگوی بالا می توان به راحتی دریافت که بهترین نوع ازدواج، انتخاب افرادی است که دارای الگوی عاطفی مطمئن و امن هستند، البته امروزه روان درمانگران قادرند تمامی روابط احساسی و الگوهای عاطفی را به نوع امن و سالم تغییر دهند و تحول بزرگی در زندگی فرد و روابطش با دیگران به وجود آورند، اما از آنجا که این مسئله به حداقل صد جلسه مشاوره نیازمند است، بهتر است در انتخاب خود بیشتر دقت کنیم.

در پایان، باز هم به شما توصیه می کنم اجازه ندهید هر کسی وارد زندگی تان شود و هر طور که دوست داشت با شما رفتار کند. فقط به فردی دل ببندید و تکیه کنید که بتواند انتظارات شما را برآورده کند.