بیژن امکانیان، ستاره دهه شصت سینمای ایران در سال های در اوج بودنش فیلم های تجاری بسیاری بازی کرده و به موقعیتی رسیده بود که بسیاری از بازیگران جوان آرزویش را داشتند اما ناگهان در اوج موفقیت چند سالی از بازیگری کناره گرفت تا اینکه با دیدگاه و روند کاری متفاوتی نسبت به قبل برگشت. این بار امکانیان گزیده کارتر از همیشه شد. دیگر برای او جذابیت بازیگری فقط چالش هایی بود که نقش ها برایش بوجود می آوردند. نقش هایی سخت که در محدودیت های اجرایی باید به بهترین نحو به نمایش درمی آمدند.

 
بیژن امکانیان1
یکی از همین نقش ها آقای صادقی بود، نقش اصلی یک تله فیلم به کارگردانی آیدا پناهنده که عنوان بهترین بازیگر مرد همین بخش را در جشنواره جام جم برای او به همراه داشت. موفقیت این تله فیلم در بخش های بهترین فیلم، کارگردانی و فیلمنامه و همچنین ارزشی که کارگردان این فیلم برای اثر خود هنگام کار قائل بود باعث شد بیژن امکانیان سومین تله فیلم او یا عنوان «ناهید» را تهیه کند. به همین بهانه به گفتگو با این ستاره قدیمی سینما نشستیم و از روند کار فیلم «آبروی از دست رفته آقای صادقی» و نگاه او به مقوله بازیگری گفتیم.

با توجه به اینکه آیدا پناهنده قبل از «آبروی از دست رفته آقای صادقی» تنها یک فیلم تلویزیونی به نام «قصه داوود و قمری» را در کارنامه خودداشت، این فیلم چه ویژگی داشت که بازی در آن را پذیرفتید؟

– ویژگی بارزان که قبل از هر چیز نظرم را جلب کرد فیلمنامه بود. «آبروی از دست رفته آقای صادقی» فیلمنامه بی نقص و دقیقی داشت. دریافت جایزه بهترین فیلمنامه هم واقعا حقش بود. در بسیاری از فیلمنامه ها می بینیم که کاراکترها بیش از اندازه حضور دارند. آنقدر که در سکانس هایی حضورشان به پیشبرد داستان هیچ کمکی نمی کند اما در این فیلم شخصیت ها به اندازه بودند. برای بازیگر یک اثر بهترین راهنما در ابتدای کار، فیلمنامه آن است. این یک واقعیت غیرقابل انکار است. البته موارد دیگر هم به اندازه ای تاثیرگذار هستند. اولین باری که فیلمنامه را خواندم بدون هیچ شکی تصمیم گرفتم در آن بازی کنم.

کلیت فیلمنامه خوب بود یا نقشی که به شما پیشنهاد داده بودند؟

– نقش هم بسیار متفاوت بود. پیشنهادهای زیادی را بعد از خواندن فیلمنامه رد کردم. البته در بعضی موارد هم تردید داشتم. بالاخره بیکاری هم چیز خوبی نیست. برای همین در مورد بعضی کارها تردید می کنم و در نهایت خودم را راضی می کنم که از انتظاراتم کوتاه بیایم و نقش را قبول کنم. معمولا هم از انتخابم پشیمان می شوم چون سر صحنه، کار آنطور که باید پیش نمی رود و من اذیت می شوم. در این موقعیت ها که قرار می گیرم سعی می کنم کمک کنم تا نقاط ضعف فیلمنامه در طول کار رفع شود اما فیلمنامه هایی هم هستند که هیچ یک از این دغدغه ها را برایم به وجود نمی آورد. فیلمنامه «آبروی از دست رفته…» هم از همین دسته بود. فیلمنامه این تله فیلم به لحاظ ساختار دراماتیک و شخصیت پردازی بسیار پخته بود. آنطور نیست که فقط به این دلیل که نقش من در فیلم خوب بوده بگویم پس فیلمنامه خوبی هم داشته. چند وقت پیش نقشی به من پیشنهاد شد که خیلی متفاوت و خاص بود ولی وقتی فیلمنامه را خواندم نتوانستم با کار ارتباط برقرار کنم. داستان آنقدر بد نوشته شده بود که می توانست نقش به آن خوبی را هم خراب کند.

خبر تهیه کنندگی فیلم بعدی آیدا پناهنده توسط شما قبل از جشنواره جام جم منتشر شده بود. آنقدر به کار این کارگردان جوان اعتقاد داشتید که قبل از آنکه بازخوردهای کار را ببینید، تهیه کننده فیلم بعدی شان شدید؟

– البته «داوود و قمری» فیلم اول آیدا پناهنده و همین طور فیلم های کوتاه او هم جایزه هایی گرفته بود. من قبل از «آبروی از دست رفته …» هیچ شناختی از ایشان نداشتم. فقط مطالبی را که درباره او در مطبوعات منتشر شده بود را خوانده بودم اما فیلمنامه را که خواندم فهمیدم همه مطالب مثبتی که درباره او نوشته شده بود حقیقت داشت.

البته فیلمنامه «آبروی از دست رفته …» به صورت مشترک نوشته شده است.

– بله فیلمنامه را آیدا پناهنده و ارسلان امیری مشترکا نوشته اند اما اولین شناختی که بازیگر از کارگردان پیدا می کند فیلمنامه ای است که از او به دستش می رسد. حتی اگر فیلمنامه را خودش ننوشته باشد با انتخابی که کرده می توان متوجه سطح سلیقه وذوق هنری اش شد.

«بیژن امکانیان» برای دلش بازی می‌کند بیژن امکانیان,فیلم آبروی از دست رفته آقای صادقی

در مدیوم تلویزیون تله فیلم به نسبت سریال چندان جدی گرفته نمی شود. کارگردان و بازیگران آن بیشتر از اینکه نگاه جدی به کار داشته باشند تله فیلم را یک منبع درآمد می بینند. برای همین آنطور که باید برای کار انرژی نمی گذارند اما «آبروی از دست رفته …» با توجه به جایزه های بسیاری که از جشنواره جام جم گرفت، نشان داد که می شود تله فیلم خوب ساخت.

– دقیقا همینطور است اما نگاه پناهنده به «آبروی از دست رفته …» اصلا اینطور نبود که صرفا پولی بگیرد و برود کنار، کار هم خودش یک جوری جمع می شود. اطلاع دارم که حتی تا الان هنوز با ایشان تسویه حساب نشده است. همه بچه ها فشرده کار می کردند. مدت تصویربرداری یک ماه بود و ما مهر روز 12 ساعت کار می کردیم. یعنی اگر می خواستیم اینقدر فشرده کار نکنیم زمان تولید طولانی تر می شد. چیزی در حدود ساخت یک فیلم سینمایی. حتی دیده ام فیلمهای سینمایی را که در 25 روز فیلمبرداری آن تمامشده. نه تنها کارگردان بلکه همه عوامل «آبروی از دست رفته …» این تله را در حد یک فیلم سینمایی جدی گرفتند. مثلا مرتضی قیدی، فیلمبردار حتی راکورد نور را هم مثل فیلم های سینمایی حفظ می کرد. هیچ چیز سرسری نبود، من هم کاملا در اختیار کار بودم. هرگز به خاطر کمبود امکانات کار را آسان نگرفتم. یادم است یک سکانس را در فروشگاه اسباب بازی فروشی گرفتیم. کارگردان با دقت کار می کرد، اینطور نبود که دوربین را یک جا بکارد و برود. برای همین یک مقدار گرفتن این سکانس طول کشید. صاحب اسباب بازی فروشی عصبانی شد و می خواست همه گروه را بیرون کند. می گفت مگر من چقدر پول گرفتم که اینقدر کارتان طول می کشد. گروه داشتند وسایلشان را جمع می کردند که بروند، رفتم پادرمیانی کردم و گفتم این فیلم بودجه زیادی ندارد و همه ما با مبالغ کمی داریم کار می کنیم. نهایتا قانع شد و کارمان را همانجا تمام کردیم. می خواهم بگویم این فیلم با معیارهای درستی ساخته شد. حالا اگر به زعم عده ای معیار درست، معیار سینمایی است؛ پس می شود گفت آبروی از دست رفته آقای صادقی هم یک فیلم سینمایی است که برای تلویزیون ساخته شده.

البته برگزاری جشنواره جام جم باعث شده برای صاحبان آثار معیار سنجش به وجود بیاید و رقابت و مورد ارزیابی قرار گرفتن دلیلی شود تا بیشتر به کیفیت اثرشان توجه کنند.

– خوبی جشنواره همین است. نکته جذاب درباره موفقیتی که «آبروی از دست رفته …» در این جشنواره به دست آورده این است که فیلم به هیچ عنوان مناسبتی نیست. البته اشکالی هم نداردکه یک فیلم به صورت مناسبتی بودن آن امتیاز ویژه ای به فیلم تعلق نگرفته. «آبروی از دست رفته …» به هیچ مناسبتی اشاره نداردو تمام جوایزی که دریافت کرده کاملا به حق است. این فیلم یک مسئله اجتماعی را با نگاهی نسبتا تلخ مطرح می کند؛ تلخی که به فیلم و مخاطبان آن تحمیل نشده بلکه موقعیت کاراکترهای آن باعث ایجادش می شوند. نکته مثبت دیگر فیلم خاکستری بودن کاراکترهای آن هستند هیچ کدام مطلقا مثبت یا منفی نیستند. این معیار حتی در کوتاهترین نقش های فیلم هم وجود دارد. آدم ها واقعی هستند.

اتفاقات چنین مشخصه ای در اکثر آثار تلویزیونی وجود ندارد. در بیشتر آثار یک بدمن و یک قهرمان حتما وجود دارد.

– البته می شود گفت آقای صادقی قهرمان این فیلم است اما نه به مفهوم کلی آن. او هم اشتباهاتی در زندگی مرتکب شده که در زمانی طولانی دامن خودش و دیگران را گرفته. آقای صادقی یک شخصیت محوری دارد. نمی شود گفت آدم بی نقصی است. واقعیت این است که در فیلمنامه برای شخصیت پردازی کوچکترین نقش هم همان زمان گذاشته شده که برای آقای صادقی در نظر گرفته شده بود. کمترین نقش ها هم دقیق و بی نقص هستند.

«بیژن امکانیان» برای دلش بازی می‌کند بیژن امکانیان,فیلم آبروی از دست رفته آقای صادقی

«بیژن امکانیان» برای دلش بازی می‌کند

حالا گذشته از فیلم «آبروی از دست رفته…» شما طی این سال ها در تله فیلم ها و سریال های مختلفی بازی کردید، برخی می گویند حساسیت های بیژن امکانیان خیلی کمتر شده که بازی در تله فیلم وسریال را قبول می کند.

– از یک زمانی به بعد برای دلم بازی کردم. نقش هایی انتخاب می کردم که بتوانم با آنها مهارت خودم را در بازیگری محک بزنم و این فرصت بیشتر در سریال ها برایم فراهم شد. یکگی از کارهای خوب من سریالی بود به اسم «آسایه تنهایی» متن بسیار خوبی داشت که مینو فرشچی نوشته بود اما متاسفانه موردتوجه قرار نگرفت. برای بازیگر کار در سریال سختی داردکه در مدیوم های دیگر کمتر وجود دارد. حفظ تداوم حس به دلیل طولانی بودن زمان فیلمبرداری بسیار مهم است که معمولا بازیگرها آن را رعایت نمی کنند. در سایه تنهایی من نقشی داشتم که حسی و درونی بود. برای همین هم جذب آن شدم. می خواستم ببینم چطور بازیگر می تواند دیالوگ هایی که جنبه شعاری دارند را تبدیل به واقعیت درون زندگی کند و با مهارت بازیش از گل درشت بودن شعار آن کم کند. این یکی از تجربه های خاص من بود.

 

 

کاربر عزیز اگر آموزش ، مطلب ، داستان ، نوشته طنز ، خبر و… دارید که تمایل دارید در سایت منتشر شود از طریق بخش ارسال مطلب میتوانید با ما همکاری کنید