نام : مصطفی
نام خانوادگی : زمانی
اصلیت : شمالی
تابعیت : ایران
اولین نقش : حضرت یوسف
تحصیلات : کارشناس مدیریت صنعتی
محل زندگی : تهران

پیش از این از رویارویی با خبرنگاران احساس خوبی نداشته از عنوان کردن حرفهای تکراری بیزار است اعتماد به نفس زیادی دارد میدانست نقش حضرت یوسف سروصدای زیادی میکند آدم محتاطی است 99 درصد از آشنایان او را نسبت به مطبوعات دچار دلهره کرده اند از بچگی عاشق بازیگری بوده وقتی وارد دانشگاه شد به بازیگری در تئاتر پرداخت معتقد است فضای رشد پیشرفت برای جوانان و نوجوانان علاقه مند در شهرستانها کم و محدود است میان بازیگران مرد محمدرضا فروتن را خیلی دوست دارد به نظر او هدیه تهرانی هنرپیشه تاثیرگذاری است بازی فروتن و تهرانی را در قرمز خیلی دوست دارد از طریق دوستش متوجه شد برای سریال یوسف دنبال بازیگر هستند ابتدا هیچ شانسی برای خود قائل نبوده روز اول تست هول شده و دیالوگهایش را فراموش کرده پیش از تست دوم کتاب یوسف در آینه تاریخ را خواند بعد از تست دوم قراردادی 6 ماهه امضا کرد . برای ایفای بهتر نقش به کلاسهای بازیگری سوارکاری و بدنسازی رفت به خاطر فشارهای حاکم بر فضای کار 2 بار انصراف داده .معتقد است سلحشور پای او ایستاد .خود را مدیون صداقت و اعتماد سلحشور میداند .اولین پلان را 8 بهمن 1383 بازی کرد .بازیگر نقش نوجوانی یوسف پسرعمه زمانی است .کتایون ریاحی را بهترین انتخاب برای نقش زلیخا میداند .هیچکس بدون گریم او را نمیشناسد .در باشگاه بدنسازی با محمدرضا فروتن آشنا شد .آرزوی بازی با مرحوم خسرو شکیبایی را داشت .بسیار احساساتی است . بازیگری را دوست دارد .امیدوار است بازی در نقش یوسف ویترین خوبی برای او باشد اجازه بازی در کلاه پهلوی را نداشت .هنوز ازدواج نکرده و مجرد است .طبق قرارداد تا پایان سریال حق بازی در هیچ فیلمی را ندارد معتقد است محمدرضا گلزار حقش بوده که دارای چنین جایگاهی در سینما شده . پارسا پیروزفر را هنرپیشه ای باسواد میداند . از نظر او حامد بهداد دوست داشتنی و عجیب است . علی دایی را سمبل اراده میداند .

40 نکته در مورد مصطفی زمانی :
1- نام مصطفی را مادرش برایش انتخاب کرده است.
2- از اسم فامیلش که “زمانی” است بسیار راضی است.
3- او 31 سال سن دارد و دقیقا روز سی ام خرداد 1361 به دنیا آمده است.
4- زاده شهر برنج و دریا است یعنی فریدون کنار.
5- از همان بدو کودکی چشم هایش زبانزد افراد فامیل شد.
6- به رفیق بازی چندان اهمیتی نمی دهد و در طول 31 سال سن تنها 2 دوست دائمی برای خود نگه داشته است.
7- خیلی از افرادی که او را می شناسند٬ می گویند او خودش را می گیرد.
8- مثل بسیاری از جوانها پس از مدتی از فریدون کنار سر از تهران درآورد.
9- یکی از منتقدان نام او را آقای شانس گذاشته چرا که او از بین ۳۰۰۰ نفر برای نقش یوسف انتخاب شده است.
10- کاندیداهای نقش یوسف حتی از بین خارجی ها هم بودند و او توانست آنها را هم عقب بزند.
11- قرارداد مصطفی زمانی عجیب ترین قرارداد در تلوزیون برای ساخت یک سریال بود چرا که در یکی از ماده های این قرارداد ثبت شد هر وقت چهره بهتری از زمانی پیدا شد او کنار برود.
12- لباس پوشیدن او مثل بسیاری از جوان هاست خوش پوش و خوش تیپ.
13- خانواده او هم اکنون در شهرستان ساکن هستند و مصطفی ناراحتی شدیدی از لحاظ دوری با آنها دارد.
14- منتقدان بسیاری از بازی او خرده گرفتند و او را نابازیگر شهرستانی خواندند اما او می گوید: من همه حضورم را مدیون خدا هستم و بس!
15- گریم روی صورت مصطفی در مورد نقش یوسف روزانه بیش از ۳ ساعت به طول می انجامید.
16- مصطفی زمانی یکی از معدود بازیگرانی است که در کوچه و خیابان هیچ کس او را نمی شناسد و باورش نمی شود او همان یوسف سریال تلویزیونی است.
17- آرزوی مصطفی حضور در سینماست اما نه هر کاری! هر چند اخیرا عواملی او را در مورد چند قرارداد سینمایی سرکار گذاشته اند.
18- او آنقدر به محمد رضا فروتن اعتقاد دارد که می گوید: یکی از قوت قلب هایم جهت حضور در این سریال یوسف پیامبر٬ او بود.
19- آرزوی پرپر شده مصطفی این بود که او دوست داشت برای یکبار هم که شده مقابل مرحوم خسرو شکیبایی ایفای نقش کند.
20- او در مورد محمد رضا گلزار می گوید: حقش بوده که به اینجا رسیده است!
21- مصطفی زمانی از طرفداران علی دایی است و می گوید: او اسوه ی اراده است.
22- هنوز در جایی اعلام نکرده که طرفدار آبی است یا طرفدار قرمز..
23- از طرفداران صدای محمد اصفهانی است و می گوید دوست دارد به کنسرتش برود و صدایی کم نظیر دارد.
24- همیشه برای تیم ملی دعا می کند و می گوید امیدوارم همیشه به جام جهانی برویم.
25- در مجالس اگر بگوید او بازیگر نقش یوسف است کسی حرفش را باور نمی کند چون چهره گریم شده اش با گریم نشده اش زمین تا آسمان فرق دارد.
26- او اسب سوار و شمشیرباز خوبی است چرا که برای اجرای بسیاری از صحنه های سریال می بایست اسب سواری و شمشیر بازی کند و این دو حرفه را در مدت کوتاهی فرا گرفت.
27- او به خاطر ایفای نقش یوسف دشمنان بسیاری را در این صنف که به نوعی رقبای او محسوب می شوند پیدا نموده است.
28- به گفته برخی ها مصطفی زمانی در این سریال به توعی پارتی بازی کرده است و پسر عمه خود را که می گویند یکی از بازیگران نوجوان استان مازندران است را به کارگردان معرفی نمود تا پسر عمه مصطفی نقش نوجوانی یوسف را بازی کند.
29- تحصیلات خود را در رشته مدیریت صنعتی گذرانده است.
30- جهت تامین امرار معاش حسابدار یک شرکت خصوصی است.
31- بیش از سینما رفتن به تلوزیون علاقه دارد. خودش می گوید: در مدت زمان عمرش ۴ بار بیشتر به سینما نرفته است.
32- از بین بازیگران مرد سینما هنرمند محبوبش محمد رضا فروتن است و می گوید او الگوی خوبی برای هنر سینما و من است و همین طور از هدیه تهرانی به عنوان بهترین بازیگر زن نام می برد.
33- حقوق او از ابتدا تا پایان سریال از قرار ماهی ۵۰۰ هزار تومان تعیین شد.
34- اوایل سریال او آنقدر در فشارهای روحی قرار گرفت که ۲ بار استعفا داد.
35- اولین بار که مصطفی جلوی دوربین رفته است ۸ بهمن ۱۳۸۳ ساعت ۱۱ صبح بوده است آن هم بازی در نقش یوسف در سکانسی که از تلوزیون هم پخش شد: سکانس شکنجه کردن یوسف به دستور بانو زلیخا که به قول خودش سخت ترین سکانس کارش در یوسف پیامبر بوده است.
36- یکی از مشتریان پر و پا قرص سریال یوسف پیامبر است و بیشتر دوست دارد این سریال را تنها مشاهده کند.
37- تنها در دو مجله با ژست و فیگور واقعی خودش عکس گرفته است و آنقدر از مطبوعات می ترسد که نکند حرفش را وارونه جلوه دهند. او با مجله رویش و مجله سینمای امروز حضوری مصاحبه کرده است و با مجله خانواده سبز تلفنی مصاحبه کرده است. بسیاری از مجلات عکس و مصاحبه های تکراری او را چاپ کردند زیرا او کم حرف است و از مطبوعات بیم دارد.
38- او در مورد پوریا پورسرخ و شهرت یکباره اش اظهار نظری نکرده است.
39- می گویند مجرد است و قصد ازدواج ندارد.
40- ارادت خاصی به حضرت علی علیه السلام دارد و با استفاده از همین علاقه فرج الله سلحشور٬ کارگردان این کار تاریخی٬ یکی از سکانس هایی که مصطفی نمی توانست آن را خوب بازی کند٬ به بهترین نحو گرفت. برای سکانسی که یوسف به ماورا می رود و فرشتگان دور او می چرخند٬ آقای سلحشور به مصطفی که نمی توانست این صحنه را خوب بازی کند٬ گفت: گمان کن گناه زیاد کرده ای و حضرت علی حالا برای شفاعت تو آمده است، چه می کنی؟ مصطفی می گوید با این جمله به هم ریختم و آن سکانس را خوب بازی کردم.

 

الل

 

منت

 

uzar6 p176b4cjne587nbqo5g94le3g4

mostasfa-zamani

farapix_com_85d985190dd0f14f764c0d81923183ed_mostafa-zamani-041

images

 

Mostafa_zamani_16

43747_1

1384478548_zamani-7

farapix_com_052f014dc8137057bf9a172ef4fe1bf6_mostafa-zamani-01 0.620264001309611110_jazzaab_ir

دنبال يك زندگي راحت هستم

تا مي گويي يوسف، همه چهره اي را مجسم مي كنند كه با ديدنش اگر چاقو به دست داشته باشي حتماً دستت را خواهي بريد. از اين قصه كه بگذريم، باخودم فكر مي‌كردم پيدا كردن يوسف ازميان خيل چشم رنگي هايي كه عرصه سينما را به دستگرفته اند خيلي هم نبايد سخت باشد.

يوسفي كه از ميان 3 هزار نفر براي مصاحبه مي آيد نيز يكي از همان چشمرنگي هاست كه با مو و ريش بلندش بيشتر مرا به ياد مسيح مي اندازد. او خيلي اتفاقي گذارش به شهر پر وسوسه و خيال انگيز سينما افتاده و هنوز روزهاي دوست داشتني ودشوار شهرت براي او از راه نرسيده است. به همين خاطر مي شود هر جايي نشست و با او ازيوسفي حرف زد كه به قول خودش هيچ شباهتي به آن كه حالا مي بينيم ندارد.

گويا مو و چشم هاي رنگي اش را تيره كرده اند، مي گويد: زيبايي راگرفته اند تا معصوميت ببخشند.

دلش نمي خواهد او را از گروه همان چشم رنگي هايي ببينيم كه راه دشوارسينما را به خاطر زيبايي چهره شان يك شبه پيموده اند. مي گويد به ضابطه معتقداست و بيش از آن به سرنوشت.

ما هم نمي خواهيم مثل برخي منتقدان كه او را نا بازيگر شهرستاني معرفي كرده و [به قول خود زماني] با سليقه اي عمل كردن كينه خود را در دل او نشانده اند، بازيگري اش را به بوته ي نقد بكشانيم. مي نشينيم به انتظار و نقدها را ميگذاريم براي بعد. بازيگري بي شك مهارتي نيست كه بشود داشتن يا نداشتن را درچهره ي او جستجو كرد.

از بين چند كانديدا انتخاب شديد ؟

اطلاع داشتم براي نقش يوسف تست مي گيرند. حتي يك بار از جلوي دفتر اين پروژه رد شدم، اما نرفتم تست بدهم. هفته بعد يكي از دوستانم عكس مرا به آقاي سلحشور نشان داده بود و با پيشنهاد او 7 ارديبهشت 83 اولين تست را دادم و 3 روزبعد دو تا از سكانس هاي سريال را از من تست گرفتند كه بعدها فهميدم سخت ترين سكانس ها بوده است. پس ازيك ماه، تست گريم دادم بعد با من قرارداد بستند با اين شرط كه اگر كانديداي بهتري پيدا شد، با نظركارگردان من كنار بروم. تا آنجا كه اطلاع دارم از حدود 3 هزار نفر تست گرفتند و زماني من را انتخاب كردند، گفتند تنها كانديدايي هستي كه روي آن اتفاق نظردارند. از تاريخ عقد قرارداد يعني تيرماه 83 تا شروع فيلمبرداري در اوايل بهمن همان سال، شرايط بسيار سختي داشتم. برخي عوامل اصلي كار سعي در انتخاب يكي ازبازيگران حرفه اي داشتند. حتي مدتي دنبال يك بازيگر خارجي گشتند. ولي همه ما مي دانيم كه تجربه ساخت فيلم مصائب مسيح توسط مل گيبسون ثابت كرد ايفاگر نقش پيامبر بايد يك بازيگر ناشناخته باشد. آدمي كه روي او ذهنيت خاصي وجود ندارد. به هرحال ازآنجا كه بازيگري براي من آنقدراهميت نداشت كه به خاطر آن از همه چيز بگذرم، با همه اينها كنار آمدم. من به مفهوم واقعي عاشق بازيگري و شهرت نبودم، به هرحال يا بازي مي كردم يا نمي كردم.

با جلساتي كه گذاشتند و حمايت هاي آقاي سلحشور رفتم جلوي دوربين. پس از يك هفته هم بازيگر ثابت اين نقش شدم.

از نظرخودتان هم بهترين گزينه بوديد ؟

من حس مي كنم اين نقش نياز به كسي دارد كه بدون توجه به دوربين و عوامل پشت صحنه حرف بزند كه اين كار سختي است. آنهايي كه حرفه اي هستند ناخودآگاه مجبورند به اين چيزها توجه كنند. صحنه هايي بود كه احساس مي كردم فقط بايد با دلم حرف بزنم . خيلي جاها من اصلاً به كاراكتر فكر نمي كردم. او را بازي نمي كردم، خودم بودم. حس مي كنم براي اين كار نياز به آن داريم كه درونمان را قوي كرده باشيم و من اين كار را پيشتر انجام داده بودم. شايد به خاطر نوع زندگي اي كه خداوند برايم رقم زده است. البته به نظرمن يك بازيگر حرفه اي نمي تواند اين نقش را براي مردم ارائه كند. من براي مردم بازي مي كنم. اصولاً نقش پيامبر را بايد براي مردم بازي كرد.

فكر مي كنيد چهره تان چه ويژگي خاصي براي ايفاي اين نقش داشته است؟

قضيه يوسف يك قضيه باطني است. زيبايي ظاهري با توجه به زاويه ديد مردم تغييرپيدا مي كند. پس مطلق بودن را بايد دراين زمينه كنار گذاشت. و ديگر اين كه بعضي چهره‌ها هستند كه بدون داشتن زيبايي ظاهري صميميت دارند. آدمها با آنها احساس نزديكي مي كند و اين به انسانيت آدم ها برمي گردد. فكرمي كنم كارگردان بيشتر دنبال همين بوده است كه از اين نظرتا حدودي به خودم مطمئن هستم، به اضافه ي يك زيبايي ظاهري كه البته در گريم بسياري از جذابيت هاي چهره پوشانده شده است. در واقع زيبايي در اينجا بر اساس فضاي پيرامون تعيين مي شود. براساس گريم فراعنه مصر و آدم هاي دور و براست كه زيبايي يوسف برجسته ي شود. از طرفي بايد اين چهره براي مردم باورپذير مي شد .اما خب كانديداهاي ديگري هم بودند كه چهره هاي بسيار زيبايي داشتند اما آن انرژي دروني را كه كارگردان دنبالش بود نداشتند و گرنه من خودم را از نظر زيبايي درحد آدم هاي معمولي مي بينم.

معمولاً كارگردان در تمام جزئيات شما را راهنمايي مي كند يا ايده هاي خودتان را هم به كار مي گيريد؟

آقاي سلحشور معتقدند كار بايد براساس ديد كارگردان پيش برود نه بازيگر. الان متأسفانه در سينماي ما اغلب بازيگران دوست ندارند كسي به آنها بگويد كه مثلاً اين صحنه را اين طوري بازي كن. شايد ما قادر باشيم بازي بسيار قوي هم ارائه كنيم، گاه لازم است به خاطر ساير بازيگران سطح بازي ها يكدست شود. ولي بسياري از بازيگران راضي به اين كار نمي شوند. بازيگراني كه دراين سريال حضور دارند اغلب به اين ويژگي آنها توجه شده است. نقش من نيز به خاطر اين كه الگوي خاصي براي ارائه آن وجود ندارد و من فقط بايد نقش كسي را بازي كنم كه در بالاترين مراتب انسانيت قراردارد، از جهاتي حائز اهميت است. هرچند شايد به خاطر نبود يك الگوي خاص كسي نمي تواند انتقادي به نقش وارد كند؛ همين موضوع مسؤوليت مرا سنگين تر مي كند. چرا كه هر حركتي از من به حساب پيامبر گذاشت مي شود. به همين خاطر در مورد اين نقش همواره سعي مي كنم نظرات كارگردان را به كار ببندم. اما اين طور هم نيست كه ايده هاي ما را ناديده بگيرند. مثلاً در بعضي صحنه هاي حسي به خاطر شناخت كاملي كه از من دارند با انگشت گذاشتن روي نقاط حساس زندگي ام، به باورپذيري آن صحنه به من كمك مي كنند. به طور مثال در صحنه اي كه يوسف به ماوراء مي رود و فرشته ها دور او مي چرخند، بايد حالت زار كسي را مي داشتم كه مثلاً پدرش را به غريبه ها فروخته است. يك چنين حسي داشت آن صحنه، اما فرشته ها براي من قابل لمس نبودند. براي همين آقاي سلحشور كه مي دانست ارادت خاصي به اميرالمومنين (ع) دارم، آمد نشست كنار من و گفت: زياد گناه كرده اي، اما لياقت اين را داشته اي كه اميرالمومنين بيايد اينجا و شفاعتت كند و من با اين جمله به هم ريختم. شايد باورتان نشود حتي بعد ازكات هم گريه ي من قطع نمي شد. اين ارتباط نزديكي كه با آقاي سلحشوردارم، خيلي دربازي به من كمك كرده است.

با اشاره اي كه به نقش يوسف به خاطرنداشتن الگوي زنده و مشخص كرديد، به نظر مي رسد ترسيم پرقدرت اين نقش كار ساده اي نسيت ؟

نقش يوسف را واقعاً يك آدم درد كشيده بايد بازي كند. من به جرأت مي توانم بگويم در صحنه هاي زندان 70 درصد خودم را بازي كردم. يا در سكانسي كه با يعقوب پيامبر حرف مي زنم. پدرم را مقابل خودم مي بينم و اين به خاطر وابستگي شديدي است كه به پدر و مادرم دارم و درحال حاضر از هم دور هستيم. در واقع اين حس دوري از درون من نشأت مي گيرد. بنابراين به تماشاگر دروغ نگفته ام. اينها همه ترسيم نقش را براي من ساده مي كند. ازطرفي همه ي اينها را لطف خدا مي بينم. حتي ورودم به دنياي بازيگري را كه مديون هيچ كس نيستم. هيج آشنايي نداشتم و معتقدم تمام سختي هايي كه در زندگي تحمل كرده ام بي حكمت نبوده است.

چند بار فيلمنامه را خوانده ايد؟

حدود 13 بار.

دراين زمينه مطالعه ديني هم داشتيد؟

مطالعه ي ديني زيادي نداشتم. اما كتابهاي مختلفي خواندم ازجمله خود قرآن. از طرفي فيلمنامه براساس شرايط نوشته مي شود نه واقعيت. بين آنچه در فيلمنامه هست و آنچه ممكن است با مطالعه عميق به دست بيايد، گاه دوگانگي وجود دارد كه عوض كردنش سخت است. واقعيت گاه باورپذيرنيست. مثل واقعيت رو گرداندن يوسف از زيباترين زن مصر. بايد آن را به ذهن مردم جامعه نزديك كرد، به مردمي كه داراي طبيعت و غريزه انساني هستند. من سعي كردم فيلمنامه نوشته شده را به خودم بقبولانم.

پيش از شروع فيلمبرداري چقدر تمرين داشتيد؟

در مدت 6 ماه قبل از فيلمبرداري، دو تا معلم بازيگري و يك مربي سواركاري به صورت خصوصي داشتم. آقاي داوود دانشور يكي از استادان بازيگري ام بود كه من آشنايي با تئوري سينما را مديون او هستم. شمشيربازي را هم با خود كارگردان تمرين كرديم.

اولين صحنه اي كه بازي كرديد كدام صحنه بود؟

اولين صحنه داخلي زندان بود كه خبري براي من مي آورند مبني براين كه زليخا دستور داده شما را شكنجه كنند. اين اولين پلاني بود كه بازي كردم.

در اين مدت با عوامل مشكلي نداشته ايد؟

بعضي ها بودند كه الان نيستند و خيلي دلشان نمي خواست كه من اين نقش را بازي كنم. آنها اغلب سينمايي بودند. البته من اوايل آدم بسيار خشكي بودم. فكر مي كردم اگر روابطم بيش از يك سلام و عليك باشد ممكن است اين تصور پيش بيايد كه به خاطر گرفتن نقش حاضرم اخلاقم را زير پا بگذارم و اين موجب ناراحتي خيلي ها شده بود. اما الان به همه ي آنها احترام مي گذارم.

آياپيش آمده كه بخواهي بعضي صحنه ها را دوباره تكراركني؟

بله، خيلي وقت ها.

در اين مواقع كارگردان مخالفتي نمي كند؟

نه مخالفتي نمي كند. من هم آدم تعارفي نيستم.

آقاي شورجه هم در مورد بازيها نظرخاصي مي دهند؟

آدم فوق العاده محترمي است آقاي شورجه و هميشه حد و حدود ديگران را رعايت مي‌كند. در زمينه ي بازي اگر نظرخاصي داشته باشد با كارگردان درميان مي گذارد و به ما مي گويند. مگر مواردي كه آقاي سلحشور    سرصحنه نيست و او به عنوان كارگردان حضوردارد.

بازيگر نقش كودكي يوسف هم با شما نسبت فاميلي دارد. او چگونه انتخاب شد؟

بله، پسرعمه ي من است. پس ازحدود 2 سال همديگر را دريك مجلس عروسي ديديم و من حس كردم آن معصوميتي كه اينها دنبالش هستند در چهره ي او هست. همان جا چند تا ديالوگ به او دادم كه خيلي خوب جواب داد و گفت بازيگر اول استان مازندران بوده است. به اين ترتيب او را معرفي كردم و با تستي كه از او گرفتند، ظرف 3 روز جلوي دوربين رفت.

پيش از اين پروژه مشغول چه كاري بوديد؟

دررشته مديريت صنعتي دانشگاه غيرانتفاعي تحصيل مي كردم و حسابدار يك شركت كوچك بودم.

تجربه ي سينمايي هم داشتيد؟

نه. فقط چند بار تئاترهاي مدرسه و دانشگاه بازي كرده بودم.

اما اطلاعاتتان در اين زمينه خوب به نظر مي رسد.

هيچ چيز به اندازه ي تجربه به آدم اطلاعات نمي دهد. شما هزار بار هم كه يك مطلب سينمايي را خوانده باشيد، تا وقتي وارد ميدان عمل نشويد، چيزي از آن مفهوم درك نخواهيد كرد. حتي تجربه ي تئاتري نمي تواند خيلي در سينما موثر باشد. يك بازيگر تئاتر بايد نفس گيري، بيان و حركات بدني قوي داشته باشد. اما در سينما بايد كار را خوب بشناسي. من خودم خيلي از تئاتر لذت نمي برم. سينما را ترجيح مي دهم و با پيش توليدي كه درسينما و تلويزيون ايران هست، كار با دوربين 35 ميلي متري را دوست دارم چون به بازيگر فرصت مي دهد كه به نقش فكركند.

چقدر سينما مي رويد؟

تا به حال 4 بارسينما رفته ام. غير از جشنواره ي امسال كه در يك شب 3 تا فيلم ديدم، درخانه هم سعي مي كنم فيلم خوب ببينم. به نظر من مردم بهترين قضاوت كننده هستند، نه منتقدان و فيلمي كه خوب مي فروشد به هر دليلي كه باشد فيلم خوبي است.

پيشنهاد ديگري نداشتيد؟

قبل از يوسف 3 تا كار سينمايي به من پيشنهاد شد كه هر سه تجاري بودند. شايد هم بدم نمي آمد بازي كنم. اما روز آخر بازيگر ديگري را انتخاب كردند. حتي يك باركه براي بستن قرارداد رفته بودم، گفتند ما با فلاني قرارداد بسته ايم درحالي كه به من قول داده بودند. خيلي اذيت شدم. حتي به جرأت مي توانم بگويم از تيرماه 83 كه قرارداد اوليه را براي يوسف بستم تا موقعي كه جلوي دوربين رفتم، سخت ترين روزهاي زندگي من بود. واقعاً دلم مي خواهد به آنهايي كه درعالم سينما جايگاه بالايي پيدا كرده اند بگويم: اگربخواهند رسم دنيا را به نا حق به هم بريزند، از همان جا كه هستند زمين مي‌خورند. من با همه ي سختي ها ازكسي گله مند نيستم و حاضرنبودم به خاطر پذيرفتن اين نقش، پا روي اصول اخلاقي و زندگي ام بگذارم.

بعد از يوسف دلتان مي خواهد چه نقشي را بازي كنيد؟

دوست دارم نقش يكي از رجال بزرگ ايراني با تفكرات ايراني را بازي كنم.

فرد خاصي در نظرتان هست؟

بله. اما چون قرار است ساخته شود اسم آن را نمي آورم تا ذهنيت خاصي پيش نيايد.

به هرحال دوست دارم بازي كنم. از بيكاري متنفرم. اما موافق استفاده ي ابزاري ازچهره ها هم نيستم.

آيا هرگز در ذهنتان به بازيگري فكركرده بوديد؟

براي من هيچ چيز رويايي نيست. همه ي آرزوهاي دنيا را دست يافتني مي بينم. فكرمي كنم درمورد نقش يوسف و انتخاب من براي اين نقش هم سرنوشت و خواست خدا بوده است. گاهي بايد هدف را رها كرد. بايد بدون وابستگي به هدف تلاش كرد ومن در زندگي خيلي تلاش كردم.

به شهرت چطور؟

كمتر از آن چيزي كه ممكن است نقش يوسف براي من داشته باشد، خود نقش است كه براي من زيباست. ظرفيت شهرت را داشتن كار هر كسي نيست. براي همين است كه آدمهاي بزرگ انگشت شمارند. يك روز بازيگري به من گفت: اگربهترين بازيگر دنيا هم باشي، يك جرقه اي. جرقه ها يا پرنورند يا كم نور.اما همه خاموش مي شوند. شهرت براي پيشرفت خوب است اما زندگي با شهرت كارساده اي نيست.

بهترين نقشي كه از نظر بازيگري تأثير عميقي روي شما گذاشته كدام بوده است؟

من عاشق نقش فروتن درفيلم قرمز هستم. از همانجا بود كه به بازيگري علاقه مند شدم. اصولاً نقش آدمهاي رواني را خيلي دوست دارم. چون تعليق زيادي دراين نقش هست. در خيابان هم زياد نقش بازي مي كنم كه متأسفانه آخرين بار به همسايه روبرويي مان برخوردم كه البته من او را نمي شناختم و خيلي هم دلش براي من سوخت.

علاقه ي اصلي تان چيست؟

براي من علاقه ي اصلي وجود ندارد. دنبال يك زندگي راحت براي خودم و اطرافيانم هستم. به شرط اين كه به طبيعت، قانون طبيعت و مردم لطمه اي نزند. كافي است خوب فكر كنيم و خوب بخواهيم. خداوند همه چيز را در اختيارمان قرار خواهد داد. بايد رمز جهان را بشناسيم. نبايد ترسيد. بايد احتياط كرد. بايد براساس مطالعه و تجربه فاصله ترس و احتياط را تشخيص داد كه از تارمو نازك تراست.

غيراز بازيگري به چه كارهايي مي پردازيد؟

ورزش مي كنم و اكثر اوقات در خانه هستم. كتاب مي خوانم و فيلم مي بينم. دو تا دوست دارم كه يكي ازآنها را هر دو ماه يك بار مي بينم و يكي ديگر را هم هفته اي يك بار. به طوركلي به نظر من درجامعه جايي براي تفريح نداريم. از طرفي معتقدم اگر قرار است حداقل الگويي براي بچه ها و جوان هاي ديگرباشيم بايد درتفريح و گذراندن اوقات فراغت حواسمان جمع باشد وخودمان را كنترل كنيم.

خانواده تان راجع به اين نقش و به طور كلي بازيگري شما چه نظري دارند؟

آنها همواره تأثير بسيار زيادي در زندگي من داشته اند. هميشه خانواده براي من اصل بوده است و براي آنها همواره احترام و اهميت زيادي قائل بوده ام. در عوض پدر و مادرم نيز به من اعتماد كامل دارند و هرگز در هيچ كاري مخالفتي از خود نشان نداده اند. الان هم خيلي ذوق زده اند. چون كار اول من بوده و فكرش را هم نمي كردند.

در حال حاضر كدام برنامه يا سريال تلويزيوني را دنبال مي كنيد؟

هيچكدام، به جرأت مي توانم بگويم كه ما در دوره ي يكساله ي كنوني حتي يك سريال مناسب براي مردم هم نداشته ايم. به نظر مي آيد كه برنامه سازان تنها بودجه گرفته اند كه يك چيزي بسازند. اميدوارم كارهاي سيما فيلم پس از آماده شدن بتواند چند سالي تلويزيون را ازجهت سريال هاي خوب بيمه كند.

مجموعه آثار:

1.یوسف پیامبر
(فرج الله سلحشور-83)

2.مجموعه در چشم باد
(مسعود جعفری جوزانی-87)

3.سینمایی آل
(بهرام بهرامیان-88-87)

4.سینمایی بدرودبغداد
(مهدی نادری-88)

5.سینمایی کیفر
(حسن فتحی-88)

6.سینمایی قصه پریا
(فریدون جیرانی-88)

7.اینجاتاریک نیست
(محمدرضا خاکی-89)

8.سینمایی پریناز

(بهرام بهرامیان-89)

9.سوت پایان
(نیکی کریمی -89)

10.سینمایی یک عاشقانه ساده
(سامان مقدم-89)

11.سينمايي ملکه
(محمدعلي باشه آهنگر-89)

12.من همسرش هستم
(مصطفی شایسته-90)

13.جيب بر خيابان جنوبي
(سياوش اسعدي-90)

14.پدرم حاج محمود
(محمدرضا ورزي-90)

15.برلين منهاي هفت
(رامتين لوافي پور-90-91)

16. قصه عشق پدرم

(محمدرضا ورزی-90)

17.آیینه شمعدون

(بهرام بهرامیان-91)

18.بوی گندم

 

 

راستی انجمن سایت هم فعال شده حتما سر بزنید .محیط مناسبیه برای گفتگو و تبادل نظر و همینطور خرید و فروش دربازارچه و کسب درآمد ….برای ورود به انجمن عروسانه اینجا کلیک کنید